برای پ

اشک رازیست، لبخند رازیست، عشق رازیست؛ اشک آن شب لبخند عشقم بود

برای پ

اشک رازیست، لبخند رازیست، عشق رازیست؛ اشک آن شب لبخند عشقم بود

بنام «پ»

جمعه, ۸ آذر ۱۳۹۸، ۰۹:۱۴ ق.ظ

هر زمان که به او می اندیشم، ناخودآگاه جریان عجیبی در رگهای انگشتانم پدیدار میشود که فرمان میدهد قلمی به دست بگیرم و درباره او شروع به نوشتن کنم؛ برای او که همه زندگی من است. او برای نخستین بار در قالب یک فرشته در زندگیِ تاریکِ من درخشید و تأثیر انکار ناپذیری بر ذرات جان و تنم گذاشت. تأثیری که تا پایانِ زمان ادامه دارد؛ او برای من اولین زن و آخرین زن بود...

  • مارمولک

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی